حس می کنم دارم میشم آدم ماشینی ، بعد یک هفته افتادن از مریضی سخت و طاقت فرسای آنفلانزای 2011(طبق گفته خانم دکتره، که ما نفهمیدیم 2011 با 2010 هش چه فرقی می کنه ) امروز داداشی مجبورم کرد برم سُرُم بزنم آخه فشارم خیلی خیلی اومده بود پایین ، 8 به روی 4....سرمه رو که زدم اومدم خونه خوابیدم و بیدار که شدم حالم خوب شده بود یعنی مث قبل بی حال و داغون و نعشه نبودم ، دلم تخمه افتاب گردون میخواست.... یکی از دوستام واسه احوال پرسی تماس گرفت و حالمو جویا شد بهش گفتم ...آره بهترم رفتم یه سرم نصب کردم به خودم الان بهترم ، گفت چی گفتی من گفتم چی گفتم ..دقت کردم جدیدن اکثر حرفام اینجوری شده....
۵ نظر:
براي سلامتي تمامي بيماران لاعلاج صلـــــــوات...
منظورم آنفولانزا نبودا؛ مقصود روزمرگيه
نصب فرمودید؟!!!!!
عمل کن لفظتو
آنفلوانزای 2011 اش ورژن اصلی بود یا کپی شده؟
الان ۹ روز از این پستت گذشته ،،، خوبی ؟
دلخش: سالمم..مسافرت بودم
ارسال یک نظر