فردا تولدت آبجی کوچیکست، به مامی می گه درد داری؟ میگه واسه چی؟ می گه واسه زاییدنه من ، مگه نمیخوای بزایی؟ میگه آها! نه ندارم، سرت درد نداشتم.!
می گم مامی میخوای هلت بدم سقطش کنی؟ خیال همه مون راحت شه؟
به هر حال...از همینجا ولادتشو به مامی تسلیت و به این دنیا تبریک می گم و از خداوند متعال درخواست خاصی ندارم!
می گم مامی میخوای هلت بدم سقطش کنی؟ خیال همه مون راحت شه؟
به هر حال...از همینجا ولادتشو به مامی تسلیت و به این دنیا تبریک می گم و از خداوند متعال درخواست خاصی ندارم!
۶ نظر:
توالدش مبارک
من جای ابجی کوچیکه بودیم یه کتک مفصل می زدمت ...
من فکر می کنم اگر ما دوتتا توی یک خونه بودیم اصلا با هم نمی ساختیم ..و همیشه گیس و گیس کشی بود بینمون ...
آسیه: من گیس کشی رو دوس ندارم ولی خوب کشیده می زنم البته جدیدن گاز هم می گیرم و ابجیم همیشه تعجب می کنه از کار من
مبارکه
در ضمن اگرم درخواستی داشتیم فکر نمی کنم جواب میداد! مثل همیشه که جوابی نداشته...
پوریا: اگه خفتش کنی و اویزونش بشی جواب می ده، امتحان کردم
تولدش مبارک//
یادم باشه تیکه هاتو به وقتش استقاده کنم
ارسال یک نظر