کافیه کمی هوا تاریک بشه و تو یه خانم باشی و تو خیابون مونده باشی
نگاه نمی کنن که چه ریختی هستی و در حال انجام چه کاری هستی اومدی خرید خونه یا ولگردی
هزاران بار پیش اومده با کلی خرید پیازو گوچه و سیب زمینی و میوه و سبزی و خرت و پرت ده ها مرده بزرگسال و بچه سال ترمز زدن و گفتن برسونیمت خوشگله، بعضیا قیمت دادن و بعضیا هم عشوه اومدن!
همیشه بعد پیش اومدن این قضایا با خودم فکر کردم چرا مردهای این زمونه بی حیا و بی چشم و رو و ناپاک شدن، زناشون با چه اعتمادی اینا رو راهی می کنن؟ دلم می سوزه واسه خودم چون مردی که قراره مواظب ناموس خودش باشه ناموس یکی دیگه رو ازار میده و این چرخه هی تکرار و تکرار میشه و روزی می رسه که مردی هم میاد که مثلا مواظب من باشه.
۲ نظر:
مملكت اسلاميه ديگه! ما كه مثل اون غربي هاي عرق خور بي ناموس نيستم ما مسلمونيم
چرخه رو خوب اومدی
ارسال یک نظر