از من می شنوید کاری رو که دوست ندارید کسی (یه آشنا) ببینه یا بفهمه هیچ وقت انجامش ندید، امروز همکارم بهم گفت فلان دانشگاه بودی؟ با دهن باز گفتم آره! چطور؟ گفت آخه منم اونجا بودم همیشه می دمت که.......باز خدا رو شکر من و موقع جرم ندیده.
وقتی اینو گفت یه ی هویی مغزم فلاش بک خورد بهمن 85 تهران، ایران زمین از جلو ایران خودرو تا ونک رو اتو زدیم(من و آبجی). (بخدا خودش کلی اصرار کرد و فقط رسوندمون حتی شماره تلفن هم نداد.) حالا اینا هیچ مهمش اینه که من اونو تو دانشگاهمون دیدم، دقیقن یک ترم بعد.....(حاضر بودم همون موقع انصراف بدم از دانشگاه ولی اون حرفی نزنه، که منو می شناسه....)
۱۲ نظر:
آدمهای فضول توی جاهای بد بد
سلام
اولاً که برگشتم
دوماً که لینکت کردم
شوماً مرسی
چهارماًدر مورد پستت باید بگم: کلاً بساط دنیا همیشه روی سیستم ضایع کردن ماهاست
اینقده آدمای بی موقع تو جاهای بدموقع منو خفت کردن که کلاً میشه باهاش معادلات جدیدی توی احتمالات ابداع کرد،والا
کلاً دنیا خیلی کوچیکه... باید مراقب بود!
ایشالا که واسه ما اتفاخ نیفته!
(راجع به پست قبلیت: منم فکر میکردم همینو بگی)
حالا مارو میگی
تنمون میخاره واسه اینجوری ضایع شدن، دریغ از یک اتفاق ساده..!!!
چه بی منطق به چشمانت میشه عادت کرد
به نظر من اين مورد تو اصلا مهم نيست
چون اون که حرف مفت زنه در هر حال ميزنه پس کون لقه همه حرف مفت زنا
با خاک منو یکسان کردی کردی !
12 بار نه/ 12نا دونه غلط!!!!!!!
باید 4تا باشه من جابجا زدم جوابارو اینجوری خورد تو کاسم!
خودت قیلیرو ویرایش کن
عبرت بشه دفعه بعدی تو شماره بده
360: ایشالله نصیبت بشه درک کنه حالشو
راوی: البته هیچ وقتم نفهمیدم که چیزی گفت یا نه....
بشر: منظورتو فهمیدم، ولی گفتم تا 12 بار کسی بهت ایراد نمی گیره....
پوریا: قراره کارت ویزیت بزنم شمارم هم روش باشه
ارسال یک نظر