۴.۷.۸۹

یک بابای ایده آل

وقتی واسه دوستام تعریف می کنم که جورابای من و ابجی مو بابام می شوره، با دهن باز نگاه می کنن و می گن بابات؟ بابات می شوره؟ میگم ها! مگه چیه؟ میگن باباته ها، من می گم خب باشه یعنی حالا که بابامه، من باید جوراباشو بشورم؟ هیچ جوره تو کــَته اونا نمی ره که بابام جورابامو بشوره و هیچ جوره واسه من قابل هضم نیست که چرا نباید بابام جورابامو بشوره....
وقتی مامانم نیست بابا کارای خونه رو می کنه و من دلیلی واسه انجام دادنشون ندارم، سر همین موضوع همیشه فک و فامیل و دوستام نصیحتم کردن بار ها و بارها ولی به نظر من تا وقتی بابام می تونه کارامو انجام بده چرا من انجام بدم؟ پس بابا به چه دردی می خوره؟ واسه همین کاراست دیگه.....
به نظرتون اگه یه بابا نظر و توجه بچه شو جلب نکنه، بابا می شه؟

* احتمالن یه مدتی نباشم، می دونم تو نبودم، دق میکنین! غصه میخورین! غمناک می شین! نمناک میشبن!
* ولی چه میشه کرد باید بشین.... 

۱۷ نظر:

Ravi گفت...

کجا به سلامتي؟

O2 گفت...

دوره زمونه ی فرزند سالاری شده اساسیییییییی . منفکر نکنم هیچوقت از اینکارا بکنم واسه بچه هام

bashar گفت...

دم بابات جیز جدا"

ناشناس گفت...

گفتی اسم فیلمش چی بود؟

asiyeh گفت...

ro ke nis

دانای کل گفت...

ما همین مشکل رو واسه اتو کردن لباس داریم در خانه
پ.ن. چی شده، چرا همه یه مدت نیستن؟کجایین؟اگه خبریه بگین ما هم بیایم خوب

محمد (بغض بارون) گفت...

بابات جوراباتو میشورن؟ بگو که داری شوخی می کنی، مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این یک مورد رو عمرا نشنیده بودم.امیدوارم فردا که ازدواج کردی مجبور نشی جورابای شوهرتو بشوری D:

پرسیدی بابا پس به چه دردی می خوره؟
خوب حالا تو خودت وجدانا به چه درد بابات می خوری؟ 3 موردشو برامون میگی؟ نه همین 1 مورد بگی کافیه D:

احتمالا یک مدتی نباشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
چرا پس ؟ بی معرفت نبــــــــــــاش

زودی برگرد، اما به هر حال خدا پشت و پناهت، مواظب خودت باش ...

ansherli گفت...

طفلی بابات

ansherli گفت...

طفلی بابات :(

یک عدد دختر گفت...

راوی: دَدَر

O2: نه فرزند سالاری نیست، من بچه ی خوب بابام اون جوراب می شوره ما عوضش واسش ماشینشو می شوریم...کار عوض کار

bashrو asiyeh: مرسی

یک عدد دختر گفت...

za: آرزوهای یک پدر

یک عدد دختر گفت...

دانای کل: تو خونه ی ما هر کی لباسای خودشو اتو می کنه حتی بابا....
و اینکه اومدم مسافرت تو شهری که دل خوشی ازش ندارم، حالا برگشتم ازش می نویسم.....

یک عدد دختر گفت...

محمد: آره بابام می شوره، کاملن هم جدیه جدیه جدی..... انشالله که لباسشویی می شوره....تازه اونم ببینه که من جورابای خودمو نمی شورم از رو می ره هم مال خودشو می شوره هم ماله منو....
خب..من ماشین بابا رو می شورم، تو تعمیر ماشینش کمکش می کنم و یا وقتی مامان سرش جیغ جیغ می کنه که چرا خریدای خونه رو که لیست داده نکرده، من می رم به جاش کاراشو می کنم....ما زندگیمون مسالمت آمیزه.... تازه گاهی وقتا سه شو می گیرم و به مامان نمی گم که بابایی شیطونی هم می کنه :D (خالی بستم این تیکه رو)

یک عدد دختر گفت...

آنشرلی: تازه بابام خوش بحالشه..احساس می کنه که مهمه واسه من D:

یازده دقیقه گفت...

چه بابای ماهی جدن...

چپ دست گفت...

احساس نمی کنی خیلی خوشبحالته؟!

یه نکته... بعد از مزدوج شدنت کی قراره جورابهای تو و شوهر جان رو بشوره؟
خودت؟ شوهر جان؟ بابای ایده آل؟

چپ دست گفت...

الآن که کامنتها رو خوندم متوجه شدم که قبل از من یکی دیگه مثل اون سوال من رو پرسیده بود و تو هم جواب داده بودی... پس من جوابم رو گرفتم. از این به بعد هم قول میدم اول کامنت های بقیه رو بخونم، بعد کامنت بزارم.